نازم به این خدا که گنهکار می خرد هر روزه دار را دم افطار می خرد با آبروی رفته به مهمانی آمدم…
امشب شب قدر تا خدا رفتن رفتن سفر روح بدون تن وقتی کارامو به روم نمیاری انگار تو خجالت می کشی از…
من دوست دارم یه آدم دیگه بشم اون که دلت میگه بشم من و کمک کن من دوست دارم عوض کنی حال…
منو مشغول خودت کن بزا درگیر تو باشم واسه من هم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم تا زیر چشمات بمونم…
شب قدره و دلم در به دره یه نفر من و زیارت ببره ترسم شبای قدر بگذره و خدا از ما نگذره…
الهی به حیدر الهی به زهرا شب بیست و سوم بیا بگذر از ما شب بیست و سوم با این رو سیاهی…