بی کس و آواره منم سرور و اقا همه تو ذکر لبم دم همه دم ذکر و ثنای دم تو زاده شده…
باید خدا خدا کنم اسم تو رو صدا کنم تا که بذاری دینم و ادا کنم سخت خواهرت ببینه بی قراریت و…
نقشم بنگارید پریشان رقیه نامم بنویسید به دیوان رقیه یا نوکر و یا سائل الطاف کریمش یا زائر و یا خادم و…
دم هیئتم توی نوبتم خدا میدونه خیلی بی طاقتم رفیقم داره میره کربلا یه سلامی بده به نیابتم ولی غصه نیست اقا…
دل سیاهمو زر میکنی چشمای خشکم و تر میکنی محو تو میشه ابالفضل تا که چادر زهرا رو سر میکنی عمریه سفره…
بنده نوازی میکنی دلو رازی میکنی تا بیاد حوالی کرب و بلا با بده سازش میکنی تو نوازرش میکنی سر نوکرات و…