حاج امیر کرمانشاهی

گفتم بزار بیام گفتی نه گفتی نیا پیشم گفتم چشم خیلی دوسِت دارم با اینکه دارم تلف میشم گفتم چشم گفتم که…

بارون چشم من آب فراته روضت کشتی نجاته مال هر کجا که باشم وطنم کرب و بلاته دست من به دامنت آقا…

میون کوچه ها آه غریب و بی پناه آه پسر عمو شدم به پای عشق تو فدا آه میا کوفه میا کوفه…

ای جان جان جانم تو جان جان جانی جانم در اختیارت ای عشق آسمانی میکشم عکس تو ای یار و میزنم به…

اون مردی که خیبرو یه دستی کنده از جا شب که میشه میبره رو دوشش نون و خرما حق دارن اگه یه عده…

جفا کردن تیر و نیزه ها رو تو تن تو جا کردن تنِ زخمیِ تو رو جدا جدا کردند جفا کردند سرُ…

من چقدر با روزای قبلم فاصله دارم قدر تمومِ قافله بابا آبله دارم حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا…

میریم هممون یه روز یه جایی تنها میمونه تموم زندگیمون اینجا گفتن که فرموده امامِ کاظم اِنَ العُقَلاءَ زَهدوا فِی الدُنیا عقل…