حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم شبی که میرفتم واست کاسه ی آب گذاشتم واویلا حسین جان تو…
از تربتت شفا گرفتیم آقا دین زنده موند به برکت عاشورا حیات ما با چایی روضه هاست ممات ما پای این سیاهیاست…
روضه سنگینه زبون قاصر یا مظلوم بلا ناصر یار نداشتی طاقت این همه آزار نداشتی رمقی برای پیکار نداشتی من بمیرم که…
علم تو دستاشه و حسین نگاش میکنه علی داره از نجف با فاطمه دعاش میکنه خدا به همرات علم رو دوشت بازوبند…
یه بوسه ی ساده به تربتت مثل بوسه به دستاته تربت برا این شده تربت که خاک پاهاته هر سجده ی نماز…
به تو سلام میکنم به طلاکوب روی علامتا به تو سلام میکنم به پیرن سیاه و این کتیبه ها به تو سلام…
محرم اومده خوابم یا بیدارم باید پیراهن مشکیمو بردارم ازت ممنونم اینکه مهلتم دادی ازت ممنونم و خیلی دوسِت دارم دوسِت دارم…
امشب که در حسینیه وا شد دلم وا شد بعد یه سال گمشده پیدا شد دلم وا شد محرم کجا بودی سلام…