حاج امیر کرمانشاهی

چشماتو وا کن حالم خرابه بدتر از این بوی خاکستر و دود بوی شرابه میگم بابا شاید منو یادت رفته نپرسیدی حال…

هنوز از در و دیوارا هنوز از دل بازارا هنوز از پره پرچم ها هنوز اول محرم ها صدا میاد صدای آشنا…

جهان بدون وجودت خرابه عدم است خرابه با گل رويت وجود دم به دم است به چشم كودك عاقل مرا نگاه مكن…

کتیبه و پرچم سیاه علامتای دسته ها سینه زنا گریه کنا چایی ریزا تو تکیه ها همه میخونن یک صدا سلطان کربلا…

تا که فرمود همین جاست و اتراق کنید خواهری در دل خود بیرق غم را کوبید سر یک قافله پایین که علمدار…

به دلم برات شده که برات میمیرم یه روز آخر پای پرچمات میمیرم الهی خونم بریزه تو عزات اربابم بمیره هر کی…

دلم آروم شده خیالم راحته اشکای چشمم از نمک سفرته غم من غمته گریم مرحمته آرزوم جون دادن تو محرمته بسم الله…

چشماتو ببند خیال کن که با زائرایی چشماتو ببند خیال کن الآن کربلایی وقتی عاشق یتو هم اونجایی چشماتو ببند اگه گذاشت…