خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده و اندر این دشت بلا آتش پرستارم شده از آن ترسم که آتش بر…
خون جگرم زد از بصر موج آری که چنین زند جگر موج دریای شرارنامه ی ماست بستیم به بال نامه بر موج…
از پس حجاب بر دلم بتاب شیر دختر شیر خدا ای آینه ی ابوتراب ای زبان تو شمشیر خدا ای ملتمس دعات…
زندگی بی تو بی معنی بندگی بی تو بی توحید عاقبت بی تو بی رحمت روزگار بی تو بی امید تو نبودی…
این لکه ی سرخه تو چشام لخته ی خون تو موهام خوب شدنی نیست مهم نیست این لرزش دستامو لبام لکنت و…
ان حرمتنی از حرم من کجا رو دارم برم من برا رسیدن به تو باید از خودم بگذرم هم مبدأ و هم…
دیریست که در هوای دلبر دل میپردم چنان کبوتر هر پرده ز گوشه ی دل ماست چون حاجب و پرده دار این…
غوغاست توی مقتل محشر کبراست توی مقتل مجنون رفته از حال پیکر لیلاست توی مقتل مولا سینه میزنه حضرت زهراست توی مقتل…