ای که شجاعت آورد چهره به خاک پای تو بسته به خانه تا به کی دست گره گشای تو همچو جنین گرفته…
سر رسوایی دارم تب بالایی دارم به عشق عشق مولا دل شیدایی دارم من امشب مستم قدح در دستم عجب لیلایی دارم…
تو امام جوونای بهشتی اسم ما رو تو می خونت نوشتی با شرابت می نابت گل دل خراب دیونمونو سرشتی شب قدر…
راه فرات رومون بسته درهای آسمون بسته ای طفلک زبون بسته بابات میاد میبردت امون بده داری میری غیرتتو نشون بده لبای…
در خونت اومدم این منو این گناهم هُرم اشکامو گرفت عاقبت اشتباهم دستمو رد بکنی دق میکنم به قرآن با همه آلودگیم…
بر درگهت آمدم دوباره با جرم و خطای بی شماره گویم به دو چشم پر ستاره تو لطف نموده ای مرتب ما…