یتیما با ظرف شیر دره خونه امیر غم رو شونه هاشون اشک چشماشون روی گونه هاشون ناله میکنن از غم باباشون اونکه…
عالم امشب سیه به تن دارد بسکه داغ ابالحسن دارد داغ تنها سرِ شکافته نیست علی از داغ انجمن دارد داغ فقدان…
زمزمه میکنم اسمتو رو لبم مست حلاوت یا رب و یا ربم تو این حرم بالا میره دعای من جواب بندتو میدی…
دوباره مرغ دلم آشیانه میخواهد دعای نیمه شبی عاشقانه میخواهد نشسته ام به سر خان سفره داری که برای بخشش بنده بهانه…
مرا بخاطر افتادنم به چاه ببخش مرا بخاطر این عمق اشتباه ببخش به بزم موسم مهمانی ات مرا بپذیر به این شکسته…
شکسته شد دلم از دست روزگار آقا به خشکسالی دنیایِ ما ببار آقا بیا قدم بروی چشم های من بگذار بیا که…
خدایا اگر بنده ای بد کارم شوق رحمت دارم اشک غم می بارم بی قرارم سلاح من چشمان ترم من به پشت…
میدونم قبل از نیمه این ماه منو می بخشی ان شاء الله تا بنده تو ام آزادم نمیره خوبی هات از یادم…