داغ بابا به شانه کودک بحث دنباله دار فدک شب نخوابی ز درد و کتک دست سنگین و صورتی کوچک از رقیه…
بزرگواری خود را نگار ثابت کرد بدین امید که دست از گناه بردارم هزار نسخه آماده داده در دستم ولی هنوز شبیه…
خرابه چراغونه امشب قناری غزل خونه امشب موهام فرش مهمون امشب دلم خونه امشب بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت بابا…
چشمام پر از خون تنم میلرزه مثل بید مجنون بابا موهام پریشون صدام بی جونه دنیا مثل زندون بابا تا آخره راه…
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده سره پیراهن تو جنگ بوده ولی شرمنده زینب دیر فهمید که انگشتر به دستت…
داری مرا ز هرم نگه آب میکنی چون زلف غرق خون شده بی تاب میکنی در دیدگاه سرخ دو پلک شکسته ات…
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را خبر داغ است و در آتش می اندازد جگرها را غروبی تلخ بادی تلخ…
ظاهرا قافله ای وارد میدان شده بود که چنین هلهله در شهر فراوان شده بود زخم یک توطئه شوم دهان وا میکرد ماجرا…