گریه رو گریه شب و روزه که دیگه حوصله سر رفته دخترا میگن تو یتیمی نگو بابات به سفر رفته از کربلا…
هر چی بخوای خدا میخواد خدا هر چی بخواد همونه وقتی میام تو حرمت دلم تو حرمت میمونه خدا میخواد نگاه تو…
تا گلوم تر شد از اون زهر آسمون پیشم سیاه شد گوش کنید خودم بگم که از همون لحظه چه ها شد…
وقتی به طوس جا به کنار تو میکنم احساس وصل حق به جوار تو میکنم در بین خلق از همه با آبرو…
این چشمها که محروم از یک نگاه یارند بهتر که کور گردند بگذار خون ببارند آن کو قرار دارد کی داغ یار…
حسین من بیا و این دل شکسته را بخر حسین من مسافر جامانده را با خود ببر بی نشانی شده ام قد…
باور نمیکردم بعد تو زنده بمونم باور نمیکردم برای تو روضه بخونم زینبت رسیده قامتش خمیده با تن زخمی ای عشق سر…
خواهرت رسیده با قد خمیده سر به قبرت میذارم عشق سر بریده همسفر بودی با دل همراه من و قاتل بر نی…