محمود کریمی

روی دشتی پر خون روی تلی از خاک ایستاده به تماشای عمو می وزد باد، رخ سوخته اش می سوزد می وزد…

محمود کریمی

داغت دل شکسته ما را کباب کرد شد اشک سرخ و خانه چشمم خراب کرد ما شمع زاده ايم بسوزيم پاي تو…

محمود کریمی

دل و دلدار کیست زینب است سر و سردار کیست زینب است عشق شرر بار کیست زینب است یار کیست زینب است…

محمود کریمی

کرب و بلا از ناله پر کرده دامنش را زینب کفن پوشانده تازه جوانانش را زینب جانم زینب دلش به یاد مادرش…

محمود کریمی

آروم آروم اشکام میریزه الهی که زینب فدا شه تو غریب و تنها بمونی مگه خواهرت مرده باشه وای داداش خوبم بزا…

محمود کریمی

گرفت شانه به دست و کشید بر سرشان گلاب زد به سر گیسوی معطرشان لباس رزم بپوشاندشان و میدانست که خیره مانده…

محمود کریمی

سوگند بر سیاهی شب های ماتمت ما زنده ایم زنده به عشق محرمت روز ازل که بانگ عزایت بلند شد ما را…

محمود کریمی

شب و ستاره دل و شراره چشای مهتاب داره میباره عمه گرفتاره بیا بابا رقیه سرباره بیا بابا موقع دیداره بیا بابا…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
ورود به سایت