من توی بیراهه ها گم شده بودم توی دنیایی که پر بود از سیاهی تو یه ذره عشقتو به من چشوندی تو…

به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم بجز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم…

گم کرده راهم در این شب تار ماندم پریشان ماندم گرفتار ای که چراغ آورده ای با لطف سرشار حتی برای دشمنت…

کیه که بشناسه زهرا رو با نورش روشن کرد دنیا رو نگین تو عرش اعلا رو شأن نزول کوثر و طوبی رو…

ای عشق بی همتا زیباترین رویا ای سِرِ اعطینا یا فاطمه الزهرا جانی و جانانی معنای بارانی دریای ایمانی یا فاطمه الزهرا…

صدقه سر شما کویر دریا شد کور اسمتونو برد دید بینا شد گره کور شدم به شوق دستاتون که به لطف سفره…

گریه ی من برق ذوالفقاره چادر خاکی برام افتخاره سنگ علی رو میزنم به سینه حتی با قبری که نشون نداره من…

قال النور ابن النور بِالاَسنادِ المَوصول نَحنُ حُجَجُ الله عَلی خَلقِه وَ اُمُنا فاطمه حُجَةُ اللهِ عَلَینا مادرم زهراست عصمت الله الکبری…