و یطعمون الطعامه سفره ما بدون شامه فقیر اومده دره خونه فقیرو که کسی نمیرونه یه تیکه نون سهم کریما یه تیکه…
و رَکَلَ البابَ بِرِجلِه نامرد با پا به در زد و رَکَلَ البابَ بِرِجلِه به نیت قتل پسر زد و رَکَلَ البابَ…
نه مثل ساره ای و مریم نه مثل آسیه و حوا فقط شبیه خودت هستی فقط شبیه خودت زهرا اگر شبیه کسی…
چقدر گریه کردم برای غمات چقدر گریه کردی بمیرم برات نمیخوام علی جان چشات تر بشه میترسم یه لحظه بگیره صدات بالا…
دلگیر تر از این شب غربت ندیده ایم امشب همه برای عیادت رسیده ایم بی بی سلام بر تو و آل غریب…
الهی کم نشه سایت از سرم الهی برات بسازم یه حرم با کبوترا به دورش بپرم شبای فاطمیه از غربتت سینه ام…