یا راحم شیخ الکبیر یا رازق طفل الصغیر سپردمش من به خودت دست رقیمو بگیر اغثنی یا غیاث المستغیثین اسارت شد نصیب…
نمیدونم چرا دلم گرفته دل نگرون حال بچه هاتم فکر نکنی که زینبت بریده تا آخر دنیا داداش باهاتم نمیدونم چرا دلم…
حضرت عباسی آمد شعر دستانش طلاست چشم شیطان کور حالم امشب از آن حال هاست با عطش وارد شوید اینجا زمین علقمه…
زائر الحسینه هر کی چشمش توی روضه تر شه من زار اباعبدالله زار الله فی عرشه جان بلا دیده منم گریه خندیده…
رفتن یاران داد از غم تنهایی رفت است از دست پایان شکیبایی رفتن ماندن لطف انچه تو اندیشی شمشیر یا مشک حکم…
صدام میلرزه اینجوری دیدم تو رو دست و پام میلرزه میون خیمه تن بچه هام میلرزه صدام میلرزه کی ریخته جسم پاکتو…
کنار خیمه ها میزد قدم با عزت و هیبت مباد آنکه نسیمی بی اجازه رد شود از لا به لای خیمه ناموس…
قربان تو و محکمه عذر پذیرت قربان تو و لطف و مبرات کثیرت ای حجت حق درگذر از بنده زارت حالا که…