دامن آلوده و بار گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هر که آرَد تحفه ای در محضر…
عرشیان فهم نکردند بلندای تو را افقی درک نکرد آخر دنیای تو را راستی با تو چه شد هیچ کتابی ننوشت حل…
تا خاک توست دست به گوهر نمیزنم تا کوی توست سوی جنان پر نمیزنم در های آستان تو یک لحظه بسته نیست…
عطر تو باز در همه شهر میوزد تا گرد پرچم تو بیایند و خوب و بد فهمیده ایم از همه اقوال مستند هر…
با اینکه سنگ خوردم سنگ تو رو به سینه زدم با سر پر خون اومدی با دل پر خون اومدم استقبالت بابایی…
ما که جبریل به خلوتگهمان راه نداشت بعد تو راهی هر کوچه و بازار شدیم دم دروازه تب عمه ما بلا رفت…
بابا میدونستم آخر میای پیشم بابا میدونستم که همدمت میشم میای که برا تو ابر بهاری شم میای بابا چقدر شکسته شدی…
خودم را از اول دوباره کشیدم نشستم برایت ستاره کشیدم کمی گریه کردم و پایین چشمم نشستم دو تا راه چاره کشیدم…