یه مادر داغدیده تو غصه ها اسیره تو هیئت بقیع روزا چه روضه ای میگیره برا حسین گریونه میخواد براش بمیره با…
وقتی میگیره ذوالفقار میدون کابوس دشمنه وقتی از میسره میاد دشمن میره به میمنه وقتی حرف از شجاعته حیدر میجنگه یک تنه…
یه بغل خاطره دارم از حرم که همیشه جون گرفتم ازشون به شهیدای تو غبطه میخورم که چقدر عقب ترم از همشون…
هم حرف آتیشه هم صحبت از میخه یه رد خون روی صفحه ی تاریخه لَطَمَ خَدُها یعنی سیلی به روی مادرم نشست…
تو که تب حال منو تو شب عزات میبینی میشه گل اشک منو با گوشه نگات بچینی حقیقت شب قدره یه لحظه…
قربه الی الله میرم طرف تنور توی حیاط خونه ذکرم آیه های نور قربه الی الله بازم توی خونمون پیچید عطر خوش…