دنیا برای اهلش ما و غم تو مولا عشق تو روزی ماست داغ تو مانده با ما ما را به کاروانت کی…
برمیگرده کم کم از سفر فرزند کوثر انگار که علی برگشته از میدون خیبر کامل کرده صفین علی رو جای اَشتَر بر…
نگاه کبودم همش سوی نیزه است الهی نباشم ببینم سرت روی نیزه است دلم گرمه سایَت مونده هنوز رو سر من دلم…
خوش آن دل که شود کرب و بلایی خوش آن سر که رود بر سرِ سودای شهیدان خدایی خوشا عشق خوشا عاشقی…
مثل گنج تو قصه هاست این چیه که پیش شماست ظرف شیشه ایش از کیه تربت چیه از کجاست ای مادر بزرگ…
منم یه دختر سه ساله که گرم آغوش باباشه اونکه صدای خنده هاش تا ابد تو گوش باباشه پیشمه بابا انگار عطر…