تیغ و تیر و نیزه جای خود اما خنجر انگار به گلوت دخیل بسته محتضر بودی و من دیر رسیدم چشم باز…
پیچیده عطر مادر گمونم باید این اطراف باشه الهی وقتی اومد تنت اون پیرهن دستباف باشه مگه میشه یه آدم شبیه شمر…
بسم الله و بالله اللهم لبیک رِضاً بِرِضائِک تَسلیماً لِاَمرِک اللهم متعال المکان از زیر نیزه و خنجر میخونمت با همین نفسهای…
ان تنکرونی فانا ابن الحسن اومده تن به تن به مصاف ازرق حالا تو میدون خوده باباش شده با رجزهاش شده بد…
اسطوره ی حجاب مولاتنا رباب فرمانبر تو آب مولاتنا رباب پیروز انقلاب مولاتنا رباب تو از بسکه فداکاری و از بسکه وفادار…