انسیه الحورایی فاطمه زهرایی تو مادر تموم این گریه کنایی قبله ی حاجاتی و مادر ساداتی و تو جون مرتضی علی شیر…
کی باورش میشد یه روز پیش چشم من چادرت خاکی بشه حق داره اصلا زینبت از دست میخ در اگه شاکی بشه…
هرجا اسم تو میاد حرم امن خداست دست لطف مادرت رو سر سینه زناست یه دلم توی بقیع یه دلم کرب و…
قلب من با روضش مغمومه این روایت از خوده معصومه جان فدای تو انسیة الحورا اُمُنا زهرا یا مظلومه مظلومه مظلومه مظلومه…
حمله ها شدید شد ای وای وقتی نا امید شد ای وای دید سمت خیمه میرفتن نگران شهید شد ای وای روی…
ای که فتاده ای در این قتلگاه نصیب من گشته دو صد اشک و آه خجل شد از نور رخت قرص ماه…
در دل بی خبران جز غم عالم غم نیست در غم عشق تو ما را خبر از عالم نیست خاک آدم که…
شبهای جمعه فاطمه آید به کربلا گردد به گِرد قتلگهِ شاه سرجدا شبهای جمعه فاطمه آید به ماریه با هاجر است و…