بس كه بر پای دلم حوصله زنجير شده طفلي از هول غم بي كسي ات پير شده نيزه بر پهلوي تو نيت…
آرامش قلب رباب شاید عمو بیاره آب لالا دل بی قرار مادرت شیری نداره مادرت به سینه ام ناخن نزن لالا غنچه…
دست تقدیر گریه میکنه ای وای داره شمشیر گریه میکنه ای وای خاک گودال ضجه میزنه انگار آخرین تیر گریه میکنه ای…
گودال بود و خنجر و تیغ و سنان لشکری سمت تو آورده هجوم شمر و خولی و سنان میخندن تا که گفتی…
در که شعله میکشه از آتیش بدم میاد روضه های مادرم پشت در یادم میاد روی در که جای پای لشکر افتاد…
محبت علی و فاطمه حسین و حسن محبتی که پدر داده یادمان این است محبتی که سرانجام در حساب و کتاب رسد…
توی خلقت خدا دو نفرن که چشمه و بارونن توی خلقت خدا دو نفرن که صاحب میخونن توی خلقت خدا دو نفرن…
خیبر شکن حیدره مولای من حیدره آقای کل دنیا ابالحسن حیدره گدای حضرت عشقم گدای بام علی به روی سینه نوشتم منم…