پره خون پیراهنش لاله کاری بسترش مثه شمعی که میسوزه داره آب میشه پیکرش به غم و غصه ها دلم دچاره دلم…
منم سپر برای حیدر فدایی امیر خیبر فاطمیه یک تنه خودش سپاهه مثل یک کوه پشت علی میمونم محاله که علی غریب…
نهال نا رسیده ام بأی ذنب قتلت گل ز شاخه چیده ام بأی ذنب قتلت کنار گاهواره ای که ساختم برای تو…
بلا میباره مادرم بیماره هنوزم لکه خون روی در و دیواره نمیره از یاد مادر از پا افتاد زیر دست و پاها…
آه از دوری هر شب هستم حرم تو ولی میبینم که دوباره خوابم انگار وای از تکرار من میترسم بمیرم نبینم حرم…
کاش بودی کرب و بلا کنار حرمم حرم داشتی حسن کاش بودی کربو بلا یه دونه بارگاه تو هم داشتی حسن کاش…
مشرف گشت سلمان بر حضور حضرت زهرا که ای خیر النسا در دل مرا رازیست پر معنا ندانم از چه بی تاب…
ای آرامش دریا شیرینی مثل رویا ای ارباب بی همتا حسین حسین با تو پر از قفس میگیریم با ذکر تو نفس…