خسته بود آقا تازه روی مرکبش نشسته بود آقا سنگ میزدن سرش شکسته بود آقا خسته بود آقا تک و تنها رفت…
شده حرف دلتو یه عمر تو نتونی بگی به کسی یه گوشه بشینی گریت بگیره از درد و غم بی کسی شده…
پر پروازم تویی آغازم شده نام تو دم اعجازم از اینکه ذکر علی شده آوازم به دامان پاک مادرم مینازم ولی والا…
میروم جنت با همین لعنت عدو میسوزه میبرم لذت دارم تولا دارم تبری با دشمن او دارم عداوت من شیعم حیدر آقامه…
ها علی بشر کیف بشر میره تو معرکه و میزنه سر تحت اوامرشن شمس و قمر جای تعجب نیست جای دست کنده…
الشام الشام الشام شده بدتر از کربلا الشام الشام الشام بَدَلَ الدُمُوعِ دَما عمه جان کاش بودم جای تو سنگ میخوردم عمه…