سه ماهه چشمم مثل زخم پهلوت می باره صدای سرفت شبها آرومم نمیذاره داری بازم با زحمت پا میشی از جات مادر…
تا که نفست میگیره نفس علی هم میره در و همسایه ها دارن میگن که زهرا میمیره پاشو تا حسن بهترشه نذا…
هر چی که داشتم نذر تو کردم غصه نخور که من با تو همدردم وقتی گرفتی دستای سردم واسه غریبیت خیلی گریه…
مادرمه صاحب جود و کرمه خیلی واسم محترمه خلاصه که جاش همیشه رو سرمه مادرمه آره همه باورمه قوت بال و پرمه…
صفای خانه علی ای تاج سر بانوی من بنگر نمانده قوتی فاطمه در زانوی من بنگیر کنار بسترت افتادم از پا نگاه…
بری میمیرم وقتی میبینم تو رو نمیشه که آروم بگیرم کردی پیرم من چجوری بی تو باشم نه نمیشه من میمیرم دنیای…
هوا گرگ و میشه زدن سنگ به شیشه گمونم که مادر دیگه خوب نمیشه بیا سلمان اگه دیر بیای بابامون میمیره بیا…
من رو حلال کن واسه دردی که چند ماهه افتاده توی پهلوت صورت کبود من حلالم کن حیدر بمیره واسه بازوت تنهاترین…