رسیده کربلا شاه غریب دور و بر حسین جُون و حبیب خالیه بین قافله جای من و تو سینه زن جا موندی…
دیگه دل موندن نداری دارم از چشات میخونم قربون رگ غیرتت شم پهلوون نوجوونم من خودم بزرگت کردم میدونم که دشمنای دینو…
دوباره دین به خطر افتاد دوباره فاطمه رفت منبر اونا که حیدرو میشناختن میگن دوباره اومد حیدر با جنم با وقار زینب…
دستی برام نمونده تا دستتو بگیرم پشت و پناه من ای سردار بی نظیرم عباس چشاتو وا کن پاشو دارم میمیرم چه…
چی شد قد بلند تو اون ابروی کمند تو کنار هم جمع میکنم دوباره بند به بندتو اگه میشه به مویی بند…
تو رو که تنها دیدن همه با هم دویدن هنوز تو زنده بودی سرِ تو رو بریدن هجوم آوردن به تنت سه…