من موندم با غمت خم شده پشتم از داغ ماتمت روی دوشم مونده حالا پرچمت من موندم با غمت کاش میمردم برات…
ای مهر تابان بر سنان قرآن بخوان قرآن بخوان ای با خموشان همزبان قرآن بخوان قرآن بخوان تنها نه محمل میبری از…
یه جای سالم به تن نداری دیگه چی میخوان از بدن تو داد میزنم اما شمر نامرد بر نمیداره پا از تن…
وصیت مادرمون بود نیمه شبا یه ظرف آب پیشت بذارم افتاده بودی ته گودال حتی نشد یه قطره آب برات بیارم وصیت…
پاشو برادرم زینب بی قراره رحمی کن ابالفضل داداشِ غریبت هیچکیُ نداره ای تکیه گاه من پاشو ای علمدار قحط آبِ خیمه…
خمیدم از بی کس و غربت ببین که پشتم شکسته از غم خودت میدونی که لشکر من اگه نباشی میپاشه از هم…