بی قرارِ کربلا اونه که پناهی جز خودت نداره کربلا دوست داره پاشو تو خاک تو بذاره کربلا دوست داره همه رفیقاشو…
از همون روزی که دنیا اومدم کوله بار سفرم رو دوشمه خبر انا الیه الراجعون تا چشام وا شده توی گوشمه بر…
سلامم به نجف به ایوان علی به ملک و ملکوت سلطانه علی تا ابد هرچه خلیفه است به قربان علی یا ابالیتاما…
حالم رو به راه نیست علت خشکی چشای من جز گناه نیست حالم رو به راه نیست اصلاً مثل من هیچکسی آقا…
خبر رسیده خبردار که یوسف اومده بازار ببین که ذکر علی شد حسن حسن دم افطار چه عطری از ختن رسید صفا…
اومد آقا و آقازاده حسن / حسن ابن علی مست مستم روز میلاد حسن / حسن ابن علی زندگیمه نذر اولاد حسن…
میترسم از موندنِ تو غفلت میترسم نمونده واسم فرص میترسم از لحظه های غربت اصلاً معلوم نیست اجل بهم امون بده شاید…
دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم هرچی تو دادی هرچی داشتم هرچی بود باختم رفتم پی کارم حواسم پرت دنیا شد…