چیکار میکنه کوفه رو عرصه ی کار و زار میکنه چکار میکنه کوفه رو عرصه ی کارزار میکنه سخنانش کار ذوالفقار میکنه…
زخم سرت بهتر میشه خوشی میاد غم سر میشه بی حرف پیش ان شا الله این درِ سوخته در میشه دوباره شونه…
مگه میشه تو رو داشته باشم و توی دنیا حس کنم که بی کسم با تو روزگارمو میسازمو بی تو – تو…
سربند میبندم بر سر حیدر یا حیدر حیدر گویم به امر مادر حیدر یا حیدر حیدر با تو هستم تا آخر حیدر…
بمون کم نیار چی شد روزگار باید ذوالفقار غلاف کنم به دورم نگرد تنت داره درد منم که باید طواف کنم به…
مادرونه اشک چشمامو نگاه کن بیا و از لطفت من رو پسرم صدا کن من از چادر پر نورت میگیرم رزق دنیارو…