ساکنان نه فلک حیران ز کار زینب است در سما فوج ملائک با شعار زینب است ای سلیمان از چه مینازی به…
قاصدکا همه بدونن روز آخریمه بزار که تشنه جون بدم چون سهم خواهریمه یا حسین ببین خمیدِ قدم حالا شده اسم تو…
هوای آسمون دارم اگرچه زخمیه بالم یه سال و نیم بعد از تو هنوز هم گرم گودالم یه سال و نیمه که…
زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت اهل عالم را زکار خویش حیران کرد و رفت زینب آمد شام را…
دوباره سرم در هوای شماست تمام دلم سر سرای شماست به سوی خدا رفتم و دیده ام فقط رد پا رد پای…
اومده فصل شیدایی حال ما شد تماشایی به به از این شب زیبا به چه فرزند و بابایی جانم چه آقایی سبزه…
دل دل رسوای من سر سر شیدای من تب تب عشق مجنون شب شب لیلای من سر من کجا سروری تو دل…
امیرالحق امیرالعشق امیرالمومنینی تو خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش…