چه بستری انگار که توی لحظه های آخری با زخم سر چقدر شبیه مادری داری میری چرا منو نمیبری به دخترت بگو…
خدای من تویی که میرسه بهت صدای من یه کاری کن شبای قدر برای من بذار بگیره این شبا دعای من الهِ…
شب است و این شب تاریک دیگر سر نمی آید بغیر از خون دل از چشم های تر نمی آید در و…
الهی بی پناهان را پناهی به سوی خسته حالان کن نگاهی مرا شرح پریشانی چه حاجت که بر حال پریشانم گواهی خدایا…
السلام ای کعبه بیت الشرف السلام ای مقصد ای راه ای هدف السلام ای ذکر تسبیح مَلَک السلام ای قبله ای شاه…
سر راهت نشستم با دنیای گناهم تو همراهی ولی من رفیق نیمه راهم رسیدم دلشکسته به امید نگاهی منو میبخشی امشب الهی…
آنچنان زخم گناهان به پرم افتاده که به صد شهر دگر هم خبرم افتاده هرچه را جمع نمودم سر یک غفلت رفت…
اى عمو فتح نمایان کردم دشمنان را همه حیران کردم اى عمو در بر تو گویم فاش آمدم تا که بگیرم پاداش…