دوباره عهد میبندن پیروان راه زینب با خون سرخ حسین و چادر سیاه زینب کاخ ظلمت مگه دیده اشک چشمای ترش نه…
مگه من مادر چند تا پسرم که کشتنت تازه دندون در اوردی اصغرم که کشتنت هنوزم بعضی شبا خواب میبینم شیر میخوری…
غوغایی در میدان بود در گهواره نماندی ای حیدر شش ماهه اخر خود را رساندی تو با لب های خشکت تو با…
سلام بر من و بر خون پاک حنجر من کز آن خضاب شده روی حی داور من من آن مجاهد شش ماهه…
ما غباریم و آفتاب تویی ما همه تشنه ایم و اب تویی برزخ غرق اضطرابیم و عالم خالی از عذاب تویی پس…
حب الحسن اجننی حب الحسن اعزنی حب الحسن احاطنی حب الحسن اغاثنی الهی بالحسن یه روزی مادرش یه نیم نگاه کنه به…
مردی از آسمون میاد حجه الله عالمه مردی از جنس حیدر و مردی از نسل فاطمه مثل هاشمیون ماه ساداته برا سینه…
قاسم آمد به میدان در دستش تیغ عجل چون طوفان مجتبی در رزم جنگ جمل در قاموس شهادت نامش ضرب المثل شد…