شب قدر آقا دلم بی قراره کسی نیست که من رو تا خیمت بیاره میخوام پا رکابت بمیرم برا تو بگو امشبی…
ای صاحب ذوالفقار ای تنها مرد پیکار ذکر پیغمبر بوده کرار غیر فرار میگن از صف شکن معرکه ها بگو میگم حیدر…
تیر محبت تو را منم نشانه یا علی گرفته بر زیارتت دلم بهانه یا علی بار ولایت تو را به دوش دل…
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او خدا نکند به آنچه در حق من میکند خوشم…
کی میشه از کعبه خبر بیاد و صدا اذونت بپیچه توی گوشم برای انتقام بریم مدینه کنار تو لباس رزم بپوشم نمیدونم…
بازم شب قدره و بی قراری غلط میخوره رو گونه های خیسم بازم شب قدره و حاجتام و یکی یکی با گریه…
میخوام امشب دوباره یادی کنم از شهدا از اونا که رفتن و پر کشیدن سمت خدا یاد اون شهیدا که با دست…
ابکی لخروج نفسی ابکی لخروج قبری ابکی لضیق لحدی ابکی علی الحسین یا علی مولا به دادم برس ابی عبد الله به…
شب قدر رو سیاها اومده شب بخشش گناها اومده چقده خوب اگه مژده بدن اقای ما بی پناه اومده کجا امشب میری…
انا الصغیر و الذی ربیة انا الفقیر الذی اغنیة انا الضعیف الذی قویة یا الله قطره بودم و میخواستم دریا بشم شب…
بارونیه چشمایی که بازم رنگ دریاست رو گونش اشکایی که پر از یاد زهراست گرفته دل شهر کوفه روونه شده مرد بارون…
بدون بودن تو رنج بی حساب منم شکسته خسته منم خلصه خلسه خواب منم چقدر بی تو غریبم چقدر هیچم و پوچ…