ذکر لب جُون و بریره حسین تسبیح عمار و زهیره حسین من میخونم با سعد و عابس حسین میگم با بُشر و…
چی میشه روز و شب میون صحنت بشه دلِ من یاکریم جلدی یا که بشم مثل رسول تُرکِت لحظه ی مرگم بگم…
انتهای این راه ختم به خیره عاقبت بخیر واقعی زهیره اونی که خوابتو دید تازه بیدار شد هرکی گریه کرد برات آبرودار…
حبیب کجایی آقا شد غریب کجایی حسینو کشتن چند تا نانجیب کجایی وهب کجایی داره میشه شب کجایی عزیز زهرا جونش شد…
ای سنگها مرا دریابید از عشق حسین مجنونم ای تیرهای تیز بشتابید از عشق حسین مجنونم من عابسم که شیعه ی دربست…
میگذریم از خویش میگذریم از جان میگذریم از تن میگذریم از سر مثه حبیب مثه زهیر شبیه حر بشیم عاقبت بخیر رها…
عجب یاورانی عجب کاروانی عجب عاشقان پیر و جوانی عجب امتحانی عجب کهکشانی عجب لشکر پر از پهلوانی اینجا کجاست کربلا قلب…
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه سر بسپارند چاره نیست دعوت گرفته یار و نوشته من الغریب وقت…
تو اوج غم بوده یه همقسم بوده میون هفتاد و دو تن ایرونی هم بوده گفتن توی آخرین لحظه گفته با خوشحالی…