ای نسل تو فاطمی تبارت علوی این شرط وفا نبود بی ما بروی مهمان رضا شدی مبارک باشد ای خادم آسِتان قدس…
نام تو ذکر کوه بود آن شب چشم در جستجوت حیران شد آسمان رنگ غم گرفت و گریست جنگل از داغ تو…
عشق سخت است گرفتاری خود را دارد فتح قله است که دشواری خود را دارد عشق وارستگی از فتنه ی دلبستگی است…
دلها پره درد پژمرده و زرد از راه میرسه پیکر یه مرد دل غرق عزاست خادم الرضاست پشت سر اون جمع شهداست…
هر دم از این رهگذار رهگذری میرود در پی مردان مرد پی سپری میرود عرصه نگردد تهی گرچه ز همسنگران گه جگری…
شب میلاد بود دلمون شاد بود دلمون پشت پنجره فولاد بود شادیمون غم شد غم پر تکرار یه غم سنگین مثل غم…
تو جنگل توی کوه کجایی بگو داریم در پی ات جستجو می کنیم یه عالم برات درد و دل داشتیم با عکسای…
به به عروجی چنین در ره عشق وطن غصه ی مردم به دل جامه ی خدمت به تن راه رجا بسته نیست…