مجموعه مداحی های قدیمی غلام کویتی پور همراه متن شعر
خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد دور عاشقان آمد نوبت محرم شد پای خون دل وا کن دست موج پیدا…
تو با من چه کردی که یادم نمیره جهان بی تو دردی بدو ناگزیره تو با من چه کردی که راحت نشستم…
دل پریشانم که از بابم نمی آید صدا عمه بابایم کجاست من نمیخواهم جدا گردم ز دشت کربلا عمه بابایم کجاست عمه…
سرت از پیکر پاکت که لب تشنه بریده بدنت را که به خاک سیه کشته کشیده به لب آب روان تشنه لب…
گفتم کجا گفتا به خون گفتم چه وقت گفتا کنون گفتم سبب گفتا جنون گفتم مرو خندید و رفت گفتم که بود…
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه بشکسته سوهامان خون است به دلهامان فریاد و…