سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل من قوتی دیگر به تن ندارم ابالفضل دستی دگر چون در بردن…
میرسه از راه قافله شاه عمه سادات خون دلش آه رسیده جونش به لب بیایید مدافعان حرم زینب کجایید سقا بیدار و…
بالا سرت نفس می کشم بریده بریده آه رو لبام خسته جان بالام خونِ گریه هام خسته جان بالام پاشو دلاورم امید…
صدای هل من ناصرت از میدون میرسه بابا نبینم اینطور موندی بی یار و غریب و تنها توی حرم آمادست سرباز آخرت…
حسین میگه ای جانم به این دو خواهر زاده غیرت علی تو صداشون هیبت علی تو نگاشون کلنا فداک یا حسین ترانه…
جانا ببین که زینب گم کرده دست و پا را دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را مهلا مهلا یه…