مجموعه اشعار مجتبی نظری پور همراه متن شعر
جهان در انزوای بیکسی بود سکوت و داد و بیدادش برابر همیشه محضر قاضی اجبار میان روز و شب، شب حکم آخر…
طوفان دریا در کنار ساحلش معنا بگیرد دریا کنار ساحل امنش فقط پهنا بگیرد هر جا که حرف از مرد عالی رتبه…
من تو این مسیری که تهش تویی راه نیافتادم که حاجت بگیرم دوییدم تموم راه و تا خودت که فقط ازت رضایت…
همه میرن به مقصد میرسن من چی؟ نمیخوام انتظار جاده ها باشم نمیخوام اول جاده بمونم نه میخوام این جاده رو تا…
همین که بارتو بستی از این دنیا شدی راهی خوشی هم بارشو بست و به همراه تو راهی شد تو اقیانوس و…
اگه باشن بهشت اینا غذاشون سیبه یا گندم اینا از نسل ابلیسن ولی تو پوشش مردم دوا شد دردشون اخر اینم دنیای…
تو رو گم کردن این روزا میون روضه ی کوچه میون روضه ی غربت میون بی حرم بودن تو رو گم کردن…
بند ساکمو بگیره دخترم میون برزخ اشک و حسرتش شوق پرواز و نگاه آخرم تو بگو این صحنه چنده قیمتش تو بگو…
جسم بی روح شدن مرم شهر ظاهرا زنده ولی مُردارَن شده سرگرمی مردم که فقط کُلاهِ همدیگه رو بردارن هممون سخت پی…
همونایی که سیب و گندم آوردن واسه آدم همونا خط فکریشون گرفته دامن عالم همونایی که اشکاشون نه از درد نه با…
بارون داره میباره اما حس نداره خورشیدو میبینم ولی رنگین کمون کو؟ بهتر که میبینم آره رنگین کمون هست مشکل یکی دو…
ای علمدار آفرین ای نگار حضرت امیرالمومنین ام البنین ثمره عمر تو شد همه کس و کار حسین ملجا ادب و وفا…