آخه غربت چقدر کسی از داغ تو نرنجید آخه غربت چقدر کسی مشکی برات نپوشید آخه غربت چقدر نه یه مجلس ختمی…
قال الصادق علیه السلام لاجرم اصحابُ القائِمه رِجالٌ مِن عَجَم یقین بدون منظور حضرت اینه علمی که بلند شد از مدینه حالا…
دلخوش بودم که میمونی بهار روزگار من هرچی بشه بازم تویی تو این خزون کنار من میدونی جون علی بسته است به…
صدای نم نم بارون صدای اشک چشمامون زمان غسل پیکر میباره اشکای بابا چه روضه ای شده برپا کنار جسم مادر شب…
قبل از من پدرم سینه زن تو شده گریون حرم و زخم تن تو شده خوشبختیش اینه که هموطن تو شده ما…
بازم جبرئیل خبر آورده سائل هارو پشت در آورده مژده میده که عروس زهرا واسه ی علی پسر آورده جا نمونی آی…
بیت سه ساله غزل بابایی تو بچه هام تو مثل بابایی همیشه توی بغل بابایی یکی یه دونه عسل بابایی بابا برات…