بعد از اون آتیش دود و خاکستر دست به پهلو راه میرفت مادر مینوشت انگار بی وفا مسمار روز مرگشو روی دیوار…
بانوی ولی شناس زهرای علی شناس ای عفیفه ای دشمن با سقیفه ای خار چشم خلیفه فاطمه ای حزینه اشک تو یاور…
لذت فاطمیه که میشی با مادرت هم صحبت فاطمیه جوابتو میگیری بی نوبت فاطمیه تو مادر آسمون مادر لیل و نهاری نگام…
برام سپر شدی تو ازدحام کوچه بود که بی پسر شدی لحظه به لحظه یاس من شکسته تر شدی برام سپر شدی…
عشق یعنی نوکری کنی و صلت کربلا باشه عشق یعنی کنج روضه بشینی و درد دل کنی عشق یعنی روضه های حسین…
جواب دعا دعوا شد دره خونمون غوغا شد قیامت شد اون وقتی که دره خونمون بد وا شد منصوره شد مکسوره ضلعها…
دنیا تو رو از بال و پر انداخته زهرا این در منو به دردسر انداخته زهرا آخر تو رو فکر سفر انداخته…
چطوری بگم چقدر بدن این مردم زخم دلمو نمک زدن این مردم وقتی مادرم میسوخت میون آتیش برای تماشا اومدن این مردم…