بعد صدسال اگر از سر قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم اباعبدالله یا اباعبدالله چیزی که عیان است…
مهر مادری بارونه قلب من به تو مدیونه نور چادر زهرایی تاریکی رو میسوزونه توی روضه هایی که قدم میزنی واسه دلخوشی…
زمین میلرزه زمان میلرزه رجز میخونه جهان میلرزه فرار میکنن همه از میدون علی نقابشو پس زده یک لحظه اسدالله الغالب اومده…
فصل اشک و ماتمه انگار که محرمه سینه میزنیم همه با ذکر یا فاطمه سلام ای مادر دعا کن این شبها برام…
تو روح یاسین و طاهایی زهرایی زهرایی زهرایی صدیقه ام ابیهایی زهرایی زهرایی زهرایی محشر صدیقه ی اطهر محبوبه ی داور ای…
وای از مدینه و وای از کرب و بلا وای از پشت در و گودی قتلگاه میسوزه خونه ای که مثل بهشته…
دست من و دامان تو یا فاطمه یا فاطمه چشم من و احسان تو یا فاطمه یا فاطمه بنما روا حاجات ما…
اگه عبای مرتضی همیشه وصله خورده بود خوش بود دلم همین عبا دل زهرا رو برده بود سالگرد ازدواجمون براش یه چادر…