خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش کشید او پرده از غیب الغیوبش از شبستانش خدا وقتی خودش را دید در آیینه…
اسمتو نوشتم روی عقیقم آقا با همه رفیقای تو رفیقم آقا عجب صحن و سرای دلربایی داری آقا عجب گلدسته و ایوون…
گرچه داغتو درک نمیکنم روضه رفتنو ترک نمیکنم درد لاعلاج من از تو دوری کردنه این حسین حسین که میگم دوای درد…
دنیا به چه دردی میخوره وقتی دقیقه ها شده برام اسارت دنیا به چه دردی میخوره وقتی نمیتونم برم حرم زیارت آب…
نه سنگ مزار نه یک سایه بان دریغ ای دریغ امان ای امان قرآن ناطق امام صادق بسوز ای دل ز آه…
دوباره پای برهنه شبانه آوردت شبانه باز که از کنج خانه آوردت کسی نگفت که از راه دور آمده است کسی نگفت…
وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست من دیدمت با دل بقیه را…
سفره را جمع نکن آمده ام پشت درم من همان بی سر و سامان شده خون جگرم با تو مأنوس شدم خب…