آمدم سرزده بی حرف و سخن خسته ام خسته ز آلوده شدن به بزرگیت نظر کن نه به من من شکستم دل…
غیر گریه نیست آهی در بساط من ببخش کاسه ام از سالهای قبل خالی تر شده تا کسی از کربلا رفتن برایم…
عزیز دلم همه کس من آقا پناه منی همین بس من آقا تو هستی غم مقدس من آقا میدونم جاده ای درسته…
در مناجات همان وقت که لن داد به من شکر کردم که کمی اذن سخن داد به من لال بودم کمکم کرد…
عشق بی همتا حسن دین حسن دنیا حسن لافتی الا علی لاکریم الا حسن ای خسرو شیرین سخنان ای شه خوبان از…
صَباحاً اَتَنَفَسُ بِحُبِ الحَسَن مَسائاً اَتَنَفَسُ بِحُبِ الحَسَن بِحُبِ الحَسَن به عشق تو نفس میزنیم به عشق تو قدم میزنیم به کوری…
آمدم در میزنم یا رب گدایت را ببین باز هم این بنده بی دست و پایت را ببین ظرف خالیِ طعام سائلت…
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی…