من حسینم که جهان واله و حیران من است ابر و باد و مه و خورشید به فرمان من است لحظه ای…
گفت ای گروه هرکه ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما نا داده تن به خواری و نا…
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد کس جای در این خانه ی ویرانه ندارد دل را به کف هر که دهم…
کودکان در حرم افروخته اند چشم امید و به من دوخته اند بسکه گفتند عمو تشنه لبیم به خدا قلب مرا سوخته…
منی که کبوترم تو بگو کجا برم لونمه کنج حرم تو آقا جون منی دلمو نمیشکنی بده پر تا بپرم تو هیاهوتم…
آروم جونم دردت به جونم داری میری تازه جوونم رنگ خزونم دل نگرونم رفتن تو برید امونم یه کم آروم تر برو…
کربلا کعبه دل هاست خدا می داند دیدنش آرزوی ماست خدا می داند کربلا گلشن سر سبز علی و زهرا است تا…
تو را به خیمه به این شانه خم آوردم تو را به دست خودم ای کم کم آوردم برای خواهرکانت کمی لباس…