ندارم تاب و توانی ز بس کردم روضه خوانی همه باغم شده پرپر ز سوز باد خزانی کس و کاری من ندارم…
شنیدم دستت افتاده فدا سر حسین شنیدم تشنه جون دادی فدا سر حسین شنیدم روی نی رفتی فدا سر حسین شنیدم با…
یه روزی چهار تا پسر داشتم یه روزی سایه ی سر داشتم یه روزی ستاره ی سحر داشتم یه روزی یه قرص…
دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم من خانه دار خانه ای افسرده هستم آرامش یک باغ طوفان…
گل رشیدم بعد از تو شکسته شد کمرم سرت رو هر شب میبینم رو نیزه ها پسرم منم منم اونکه بعد تو…
پرستوی علی چرا غم تو چشات فراوونه چرا تو هجده سالگی فاطمه قدت کمونه شب عروسی یادته مادرِ خوب مجتبی بابات میگفت…
دل ما به نام خون خداست سند مستندش کربلاست سند مستندش اشک ماست تو گریه ها میخونیم با شور و مستی همه…
مرو مادر حضرت زهرا مدینه شد محشر کبری به پشت در گشته است غوغا بمیرم وای دست و پا میزد به پیش…