کربلایی وحید شکری

امشب چه خبره تو مدینه ذکر لب عاشقا همینه پیچید توی هوای زمستون عطر خوش بهاری بارون غصه رفته و خنده شکفته…

اسمت عجب سر و صدا کرده چشمات ولوله به پا کرده مقام حضرت علی اکبر کرب و بلا رو کربلا کرده باید…

گفتن الگوت کیه بلند گفتم قنبر گفتن مولات کیه نعره کشیدم حیدر کعبه براش پیراهنش رو چاک زده علمشو اول توی افلاک…

آقای گرفتارا ای تسکین بیمارا یارا یارا یارا یارا امید بدهکارا روزی بخش بی کارا یارا یارا یارا یارا ای ماه کاظمین…

تو اوج بلا وقت سختیا وقتی قلبم مضطره نجوای لبهام فقط یا موسی ابن جعفره برا تو میزنم ناله تو ظلمت سیاهچاله…

تقدیر گریه میکنه وقتی دور گردنم زنجیر گریه میکنه توی دست دشمنم شمشیر گریه میکنه در و دیوار برا این پیر گریه…

کاشف الکروب کربلا غم داره غروب کربلا دلخوشی زندگیم شده خاطرات خوب کربلا سامون داشتم حرم آوارم کرد عشقت آخر دیدی بیمارم…

پرچمدار عرصه ی کرب و بلا زینب زینب هستی جانشین ام النجبا زینب زینب ای جمع پنج تنِ آل عبا زینب زینب…