همیشه توی خوابم صحن و سراتو میبینم یه بوسه خیالی از ضریح تو میچینم پای خواب و خیالم چه طعنه ها که…
یه کاری کن آقا باشم من غلام تو همیشه من و دل کندن از تو مگه داریم مگه میشه جد من خودش…
از بسکه در فنون نظامی تو محشری در وقت جنگ یک تنه عباس لشکری با این قد بلند و تماشایی و رشید…
ای برادر من ای یار و یاور من از چه دیده بستی سردار لشکر من بی تو من چگونه در این جهان…
روضه خون مشکت شده بارون نگاهم افتاد علم از دست که علمدار سپاهم مدیون لب خشک تو دریا شده عباس از داغ…
اگر تیر نمی خورد چشمای من به چه رو میخواستم نگاتون کنم سفارش کرد چقدر ام البنین مبادا برادر صداتون کنم ببخشید…
نجف و حال و هوای زائرا دم سحر نجف و حرم آقایی که بِش میگن پدر نجفه جایی که بستست ضربانم به…
چنان عجین شده ام با فمن یمت یرنی که روز مرگ عزیزان خود شعف دارم زبان گشوده ام اری به مدح حضرت…