نجف و حال و هوای زائرا دم سحر نجف و حرم آقایی که بِش میگن پدر نجفه جایی که بستست ضربانم به…
چنان عجین شده ام با فمن یمت یرنی که روز مرگ عزیزان خود شعف دارم زبان گشوده ام اری به مدح حضرت…
خوب گوش کن دارم در میزنم باز ای نام تو بهترین سر اغاز پره پروازم به تو می نازم دل زارم اسیر…
کربلای تو قبله گاه منه سرزمین تو و سر پناه منه میدونم اقا همه روضه ها شروع میشه به ساعت کربلا من…
ای که به رسول دو سرا اشبه الناسی در چشم تو غیر از خدا نیست حراسی شد شیوه جنگاوری ات مثل علمدار…
به هر جای این خاک زانو زدم که پیدا کنم از تنت یک نشون چه خوشحالن از من گرفتن تو رو میبینی…
آغاز کنم کلام خود با حیدر در هر دم و بازدم مدد یا حیدر خلقی به جهان نبود الا حیدر مردی به…
اللهم ارنی الطلعه الرشیده دیگه جونم به لب رسیده اخه چشمام تو رو ندیده دیده اما تو رو نشناخته مهربونم من ازت…