کربلایی جواد مقدم

شب جشن شب اربابه اون که صورتش مثه مهتابه تیغ ابروش هواییم کرده دو تا چشماش مثه دُر نابه عجب اربابی خدا…

ذکر اهل آسمان عباسه علمش تا قیامت بالاست آخه مرد قهرمان عباسه هوای ما رو میگیره محشر بپاش میمیرم خودم میدونم آخر…

در کنج زندان بلا جان می سپارم غیر از غم یاران خدایا غم ندارم سر تا به پایم همچو شمعی آب گشته…

گریونه آسمون واسه احوال من ای وای از غربت از این اقبال من کنج زندانم و بی تاب و مضطرم کاشکی پیشم…

رویای نجف شیرینه مهرش به دلم میشینه این سفره چقدر رنگینِ ای شاه کرم یا حیدر سایت به سرم یا حیدر ذکر…

ذکر علی ولی الله روی لبم قید همه دنیا رو با علی زدم برای اینکه طوفان به پا بشه راشو بلدم ذکری…

یاس قد کمون ای یار علی ای آرامش و ای قرار علی ای کار و کسم بی تو فاطمه تاریکه دیگه روزگار…

نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است علت خلق دو عالم عَلَم فاطمه است سر سجاده به جایی نرسیده است کسی هر…