صلی الله علیک ایها العطشان ای جان جانان از جام عشقت مستم آقا جان ذکر تو سِیر اَلَی اللهَمه نور راهمه درد…
حسین جان نیا سمت این کوفه که عهد و پیمان شکستن دره خونه ها رو به روی سفیر تو بستن واویلا حسین…
زخمی و غمین ای تشنه ترین افتادی چرا رو خاک زمین هی خون میچکه از بال و پرت با نیزه و تیغ…
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است حسین…
نه مهلت که پیراهن تو ببویم نه فرصت که در ماتم تو بِگِریم حسین من خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان…
ناله ی ما گشته خاموش بانگ یتیمانت می رسد برگوش من که مانند شمع سوزانم من پرستار این یتیمانم فاطمه جانم فاطمه…