امان از مسمار نفس شد دشوار لگد بر در زد چشام شد خونبار هجوم اوردن با بغض و کینه یکی با پا…
*** ای شش ماهه گل من اصغر من چرا نمی خوابی بنما رحمی به دلم هستی من چرا تو بی تابی ای…
زهرای من حیدر بمیره واست دنیای من زهرای من رحمی نما به من و دردای من زهرای من داره میباره خون از…
روی لبم واویلا کسی ندیده توی دنیا که با لبای تشنه سقا بمیره در کنار دریا یار و علمدار من منو نذاری…
ببین می توانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان تو هم مثل من نیمه جانی بمان زمین گیر من اسمانی بمان…
ای که در کوچه ها افتادی پیش چشمای ما افتادی طوری با پا زدن نا مردا مادرم بی هوا افتادی چهل تا…
تو خیمه هامون آبی نمونده لباتو مادر عطش سوزونده میبینی مادر نداره شیری چیکار کنم تا آروم بگیری دعا کن آسمون یه…
چشمای مادرت شده گریون عزیز من میریزه از تموم بدن خون عزیز من از رو مرکب افتادی به گمونم جون دادی تازه…