جسم بی روح شدن مرم شهر * مجتبی نظری پور

بازدید: 702 بازدید

جسم بی روح شدن مرم شهر

ظاهرا زنده ولی مُردارَن

شده سرگرمی مردم که فقط

کُلاهِ همدیگه رو بردان

هممون سخت پی یه لقمه نون

که رها بشیم یه روز از سختی

همه دست به دامن تکنولوژی

با گوگل مپ پی تو , خوشبختی

چه بلایی سرمون آوُردن؟

که شب و روزی نمونده واسمون

نه میاد صدای خنده زمین

نمیباره دیگه چشم آسمون

میدوییم اما چرا نمی رسیم؟

شاید این راه نداره انتها

راه و بی راه مسیر اشتباه

اعتماد نا به جا به جاده ها

خوش به حال ریَتون مردم دِه

نوش جونتون هوای صبح زود

کور شده چشمای آسمون شهر

نمیبینه آدما رو توی دود

پازل زندگی مردم شهر

پر شده از قطعه های گمشده

میون دود و صدای اگزوزا

قهقه میشه صدای گمشده

زندگی یه لقمه نون ِ و پنیر

زندگی چای ذغالی با هلِ

زندگی دورهمی لحظه ها

زندگی خنده از ته دلِ

شعر : مجتبی نظری پور

 

 

www.mohjat.net

مطالعه بیشتر